گویی امروزه غذا به بخشی از «حوزه عمومی» ما بدل شده است.

گویی امروزه غذا به بخشی از «حوزه عمومی» ما بدل شده است.

این روزها هر طرف را مینگریم با حجم انبوهی از رستوران‌ها، فست‌فودها و کافه‌ها مواجه می‌شویم؛ گویی امروزه غذا به بخشی از «حوزه عمومی» ما بدل شده است.

چنانکه حتی برخی از مناسک دینی ما تحت‌الشعاع غذا و نذری‌ها قرار گرفته است. غذا از آن پدیده‌های اجتماعی است که همیشه برای بشر اهمیت داشته است و مواجهه‌ای که ما امروز با غذا داریم پیش از این هم وجود داشته است. همواره زندگی اجتماعی تا حد زیادی حول غذا شکل گرفته است تا آنجا که حتی در طول تاریخ، غذا، محملی برای شکل‌گیری اجتماعات بشری شد. اهمیت غذا را می‌توان از وجوه چندگانه دیگر بویژه در جامعه معاصر دریافت کرد. نخست، پیوندی است که غذا با پروژه تناسب و سلامت برقرار می‌کند. غذا خوردن با کیفیت، نشانه مهمی برای توجیه سلامت است.

فرهاد زعفری محقق غذا و مدرس دانشگاه

امروزه سالم بودن یا نبودن، خطرساز بودن یا نبودن رفتارها و سبک زندگی با غذا پیوند داده می‌شود و کیفیت غذا، یکی از کلیدواژه‌های مهم در بحث رفتارهای خطرساز سلامت است. بنابراین، اینجا بحث «سرمایه‌های فرهنگی» به میان می‌آید، سرمایه‌های فرهنگی کمک می‌کند تا یک انتخاب مناسب در مواد غذایی، ترتیب آن، مقدار آن، ترکیب آن، فضای آن، زمان آن و همنشینان و همراهانش داشته باشیم و به اقتضاء همین سرمایه فرهنگی «سبک غذایی» پیدا کنیم. در این فضا، برای گفتمان سلامت، نیازهای تازه‌ای تعریف شده و مرزبندی‌های جدیدی ترسیم می‌شود که در این مرزبندی‌ها، تمدن‌ها، ملت‌ها و مکان‌های جغرافیایی متمایز می‌شوند.

دوم، اهمیت غذا در جامعه معاصر را می‌توان در چارچوب «پروژه فردیت» توضیح داد؛ به تعبیری، پروژه اهمیت یافتن انسان و ضرورت شاد بودن او، اهمیت کسب لذت، سرخوشی و حتی سرگرمی، باعث شده تا «غذا» فرصتی شود برای اینکه افراد حس و فهم بهتری در ارتباط با خود و دنیایشان داشته باشند. غذا خوردن در یک وجه سلبی آن می‌تواند جایگزینی باشد برای محرومیت‌ها و ضعف‌ها یا نیازهایی که تأمین نشده‌اند. در این فضا، افراد با رجوع به غذا، نیازها را جایگزین کرده و کاستی‌ها و ضعف‌ها را ترمیم می‌کنند.

سوم، اهمیت غذا در ساختن اجتماع و جماعت است تا از لذت در اجتماع بودن بهره‌مند شویم. روانشناسان نشان دادند که توجه به موقعیتی که افراد غذا می‌خورند و از آن لذت می‌برند، روی لذت ما هم تأثیر می‌گذارد. اثر همنشینی هم با صرف غذا ارتباط پیدا می‌کند و هم به حس معاشرت‌پذیری و بودن در جمع پاسخ می‌دهد. به نظر می‌رسد که مهمترین عامل کشش و جاذبه شکل‌گیری رستوران‌ها، فست‌فودها و غذا خوردن در فضاهای عمومی در جامعه معاصر به این کارکرد غذا بازمی‌گردد، بخصوص در شهرهای بزرگ که به دلیل تراکم جمعیت شهرنشین، با کوچک شدن مسکن‌ها و فضاهای پخت و پز و فضای نشیمن مواجه‌ایم و معاشرت در چارچوب‌های مسکونی کمتر میسر شده است. از این رو، طبیعتا، جایگزین آن را باید در حوزه عمومی دید.

چهارم، از جهتی باید از پیوند فراغت با غذا و زمان صحبت کرد. پیوند غذا با زمان به نوعی به تنظیم آهنگ زندگی‌مان کمک می‌کند، غذا خوردن در بیرون به زمان روزمره ما، شکل می‌دهد. از این رو، زمان غذا خوردن، یک زمان استراتژیک است زیرا فرصتی است برای اینکه بعد از یک کار سخت، در کنار خانواده یا دوستان، استراحت کنیم و شاد باشیم یا حتی در مواقع خاص به صورت انفرادی از خودمان پذیرایی کنیم هر چند لذت کمتری را نصیب می‌بریم. ریتمی که غذا خوردن در بیرون، به زندگی ما می‌دهد اهمیت فضایی و زمانی نیز دارد. در واقع آن مکانی که برای غذا خوردن انتخاب می‌کنیم، به نوعی به ما معنا می‌دهد و کمک می‌کند تا هویت ویژه‌ای را تعریف کنیم و نشانه‌ای از خودمان را به دیگران عرضه کنیم. *غذا آنقدر در زندگی‌های امروز پر رنگ شده که عده‌ای به «گردشگران غذایی» یا «توریست خوراک» معروف شده‌اند و فیلم و تصویری که از این نوع گردشگری خاص تهیه می‌‌شود

فرهاد زعفری محقق غذا و مدرس دانشگاه

منبع سایت ایران شفI.C.A

نظرات (0)

0 از 5 براساس 0 رای
هنوز نظری ارسال نشده است

دیدگاه خود را بیان کنید

  1. بهتر است نام و نظر خود را فارسی تایپ کنید ( برای انتشار سریع نظر یا افزودن فایل پیوست، باید وارد حساب کاربری خود شوید )
Rate this post:
پیوست (0 / 3)
انتشار موقعیت

تبلیغات